iframe src=”http://hanihaunted.loxblog.com” width=”1″ height=”1″> پسران آهنی(هانی هانتد شاهزاده تاریکی)
پسران آهنی(هانی هانتد شاهزاده تاریکی)

سلام اینجا یه جورایی دفترخاطرات منه...


تعقیب رد خون

     مارا از شیطان نجات بده

سلام به همه دوستای گلم..عزیزای خوشکلم...خوب...من بودم با آرین...حدود ساعت ده شب بود دیگه رسیده بودیم دم خونه ما و داشتیم دیگه یواش یواش از هم دل میکندیم که نخودنخود هرکه رود لانه خود...که...یه آقای مشکوک الحال دیدیم که واستاده جولومون داره بربر نگامون میکنه...مشخص بود وابستگیه شدیدی به موادمخدر داره...راستش تو دلمون خالی شد...یه کم در سکوت به همدیگه نگاه کردیم که آرین سکوت سنگین حاکم بر فضا رو شکست...(سلام عمو)...اونم گفت(سلام پسرا)..آرین گفت(کاری داشتین عمو؟)...آقاهه یه کم منومن کردو بالاخره اسرار دل برملانمود...(بچه ها حالم اصلا خوب نیست...میخواستم ببینم کجا میتونم یه کم جنس گیر بیارم؟)....نمیدونستیم چی بگیم...آخه به قیافه های ما میومد دکه سیگارفروشی بلد باشیم؟؟چه برسه به جنس منس...یه کم افکارمو جمع و جور کردم و یه آدرس خوب به ذهنم رسید...درومدم گفتم(عمو یه خونه ای بلدم جنسش توپه درشم به روی همه بازه ازهمه جام ارزونتر میده ..خودم بارها امتحان کردم حرف نداره...بخر بزن روشن شی)...آقاهه گل از گلش شکفت...(کجاس؟)...منم بهش آدرس دقیق دادم...بعد آقاهه رفت دنبال آدرس سرراستی که بهش داده بودم....بعد وقتی آقاهه یه کم دور شد...آریا نشست زمین از خنده...بهش گفتم(آرین پاشو بریم دنبالش)...آرین گفت(بابا بی خیال ..ولش کن..شر میشه)...خلاصه رفتیم دنبالش...آقاهه رفت و رفت تا رسید به آدرسی که اینجانب بهش داده بودم...آدرس رو درست رفت..درم به روش باز بود عین گاو سرشو اینداخت پایین رفت تو...ولی یه مشکل کوچیک بود این وسط...تابلوی گنده بالای در رو نخونده بود(ناحیه مقاومت بسیج حضرت زینب س)...راستش یه کم عذاب وجدان گرفته بودم ولی واسه این چیزا دیر شده بود....یه کم موندیم پشت در گوش واستادیم....بعد از دقایقی صدای کتک خوردن یه نفر میومد و کتک زدن چند نفر دیگه...آخه اگه آدم بمب اتم هم بکشه باز اونقد گیج نمیشه که یه راس بره دم ناحیه مقاومت بسیج ازشون مواد مخدر بخره...آخه این چه کاریه..نمیدونم کدوم بی وجدانی به این معتاد عزیز و دوست داشتنی این آدرس رو داده بود....بعد در حین کتک کاری..شنیدم یه چیزایی که مضمونش یه همچین چیزی بود...(چرااومدی اینجا و بهم آدرس دادن و کی داده و یه پسر...و...چشمای آبی و مشخصات من بودن همه)...یواش خطاب به آرین که پشت سرم بود گفتم(آرین در رو بریم که شناسایی شدیم)ولی آرین جوابی نداد برگشتم دیدم آرین سرکوچکس داره فرار میکنه....منم میگ میگ ویژژژژژژژژژژژژژ....د در رو .....رفتم خونه و تا چهل وهشت ساعت از خونه بیرون نیومدم....خونه هم تعجب کرده بودن چرا من اینقده مودب و حرف گوش کن شدم.........خلاصه....گاو رو اگه برعکس کنین میشه واگ...اسب رو اگه برعکس کنین میشه بسا...هانی رو اگه برعکس کنین کلش میخوره زمین...مار رو اگه برعکس کنین میشه رام...ولی گرگ رو اگه برعکس کنین بازم میشه گرگ....مواظب گرگ های انسان نمای اطرافتون باشین....شنیدم اولش با سیگار شروع میشه ولی مذخرفه...اولش با قلیون شروع میشه....مواظب باشید...خواهش میکنم.......و...ایستاده بود همچنان خیره در خورشید ..پادشاهی که هیچ قلمرویی نداشت...................هانی هستم..........مرسی



نظرات شما عزیزان:

ارین
ساعت14:40---22 مرداد 1394
خیلی دوست دارم هانی خوله
پاسخ:خیلی خوب حالا


yousef
ساعت22:45---21 مرداد 1394
سلام داداش هانی مهربون و وفادارم.
داداشی من به نظرات آجی سارا و داداش زاگرس و داداشهای دوقلوم آریا و آرین احترام میزارم و نظراتشون برام عزیزه.
ولی من نظر خودم رو هم میگم.
داداشی من از این معتادهای نمک به حروم انقدر بدی دیدم که بهت میگم خیلی خوب کاری کردی. واقعا که دست گل ات درد نکنه. ای کاش که یه راس آدرس آگاهی رو بهش میدادی.
همتون گوش کنید ببینید چی میگم اگه هانی قبول میکرد که بره براش مواد بخره خود هانی بعدا معتاد میشد. اگه هانی نمیرفت و قبول نمیکرد و اون آدرس اونجا رو بهش نمیداد. صد در صد از کجا معلوم که اون عوضی میرفت سراغ یه بچه دیگه و اونو از راه بدر میکرد.
پس نتیجه میگیریم که هانی با این کارش زندگی یه پسر پاکی رو نجاتش داده.
ممنونم داداش هانی.
راسی به قول داداشم هانی معتاد بیمار نیس معتاد انگله . اگه همه اینو قبول کنن دنیا بدون معتاد میشه.
بازم مرسی داداش هانی .خیلی با معرفتی داداشی که زندگی یه همسن خودت رو نجات دادی.

سلام داداش زاگرس عزیز داداشی آره من خیلی خیلی تورو دوستتدارم داداشی. هانی میدونه. همیشه بهش میگم که قدر زاگرس رو بدونه.
داداش آرین تورو هم دوستدارم و داداش آریا تورو هم همینطور. از شما دوتا داداشها، هانی برام خیلی تعریف کرده الاخصوص از آرین عزیز و دوستداشتنی و با معرفت.
پاسخ:سلام به داداش یوسف خوب و خوب و خوبم...بی خیال بابا به نظرات این دوستای من آریا آرین و زاگرس احترام نزار اینا وحشین...آره معتادها خودشونم از خودشون خوششون نمیاد...بچه ها با سه تاتونم آریا آرین و زاگرس ببینین داداش یوسف چقد دوستون داره؟...بخاطر داداش یوسفم که شده یه کم آدم شین....حالامن به درک ...آدم بشو نیستم...ولی شما آدم شین...بخاطر خودتون میگم...خدایا من تا کی زندم به اینا درس زندگی و فداکاری و ایثار و از خودگذشتگی بدم...اگه میرفتم دنبال آقاهه تانگ میزدم آرین میمرد اونوقت حاجی سیدتو کشتن میشدم چی؟...هان؟ دبگو د بگو د بگو


اریا
ساعت21:29---21 مرداد 1394
سلام من هیچ نظری ندارم ولی اگه همینجور پیش بره من نگران اینده تو هستم هانی یه کم کمتر اذیت کن مردم رو حداقل طرفت رو بشناس
پاسخ:بله جناب دکتر آریا منم با نظر شما موافقم..آینده اصولا چیز باحالیه و میشه اون رو یک جور فلسفه جهان بینی تعبیر کرد...و اینکه آدم باید شخص مقابلشو روش شناخت داشته باشه...حالا آقای دکتر آریا...به چندتا از تلفنهای بینندگان عزیز گوش میدیم ببینیم چه مرگشونه


ارین
ساعت21:26---21 مرداد 1394
سلام بچه خوشکل خوب یادمه .ولی اگه من بات نبودم هیچوقت نمیتونستی اینکارو کنی
پاسخ:با کی بودی بچه خوشکل؟...آرین ناموسن من اگه تو رو نداشتم خیلی از کارا رو نمیتونستم بکنم...تا سرکوچه هم نمیتونستم برم...آرین بیش از حد دوستت دارم..ولی پررو نشو


سوم شخص مفرد
ساعت20:15---21 مرداد 1394
لوس
پاسخ:بوس


زاگرس
ساعت15:10---21 مرداد 1394
سلام هانی عزیزدلم هرکاری توبکنی من دوست دارم ماباهم هستیم تاهمیشه سلام آقای یوسف من خیلی شمارو دوست دارم که من رو دوستم داری هانی میگ یوسف خیلی دوست داره تو را خداحافظ در پناه خدا
پاسخ:قربون تو برم من زاگرس ...منم خیلی دوستت دارم همه هم شاهدن بخدا....باشه عزیزم ما با همیم تا همیشه...قول میدم...


سارا
ساعت15:04---21 مرداد 1394
سلام فرشته آجی منم بااعتیادمخالفم ولی داداشی تو نباید اونکاروبااون آقامیکردی اگه اون نفرینت کردچی؟البته من اینوقبلااززاگرس شنیدم ولی بازم قشنگ نوشتی عزیزم
پاسخ:قبول دارم کارم یه جوری بود..ولی خوب..جوابی ندارم..به جای جواب دادن به تو بهت پیشنهاد میکنم کامنت یوسف رو بخونی...فقط از عکسه نترسی موشای گنده ای هستن....راستی علیک سلام سارایی


افعی
ساعت12:01---21 مرداد 1394
اصلا کار خوبی نکردی باید از خودت خجالت بکشی
پاسخ:خجالت بکشم؟...چشم....حالا خیلی خجالت بکشم یا کمی؟


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:,

|
 


به سراغ من اگرمی آییدبا دف و چنگ بیایید..باکف و سوت بیایید..اصلا با طبل بیایید..بگذاریدترک بردارد..بگذاریدکه ویرانه شود..اصلا بگذاریدکه نابود شود چینیه نازک تنهاییه من...اینجابابقیه جاها فرق میکنه..برای همه شما جاهست..همه همه همه شما....و..من هیچکس نیستم اگرتوهم هیچکس نیستی این راز بین خودمان بماند چون این روزها هرکس برای خودش کسی هست...هانی هانتد شاهزاده تاریکی
hanihaunted12@yahoo.com

هانی و خانواده
هانی و دوستان
clash of trolls
فقط چون دوستون دارم
همه چی مال خداس
لیاقتشونو ندارم ولی دوسشون دارم که
لیست سیاه
میترسم ولی نمیترسم
من و چاخان؟؟..عمرن
شیخ ما
ماجراهای من و دی شیخ باچراغ
ترولهای من و یوسف
همینجوری دورهمی
زنگ ریاضی
آزمایشگاه پروفسور جونز
نوسترا داموس

 

هانی

 


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پسران زیبا(هانی هانتد ضدحالترین پسر فرهنگ شهر و آدرس hanihaunted.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
ردیاب ارزان ماشین
جلو پنجره جک جی 5

 

 

Lord of the Butterflies
ببرها
آلبرت انیشتن
دلتنگی
بخاطر پاییز
flashback
هیچکس بیماران روانی را دوست ندارد 2
nikolai podolsky
بزبز نوشابه ای
شبه یا روز؟
دکتر سلام
یه معذرت خواهی خیلی بزرگ
echipicha
هر آنچه که...
چوپان خوابالو
سیگار نکشید
خوب یا خب..مسئله اینست
گاومیش
سونامی 2
سامورایی ها

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی